English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (5728 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
leer U از گوشه چشم نگاه کردن
leered U از گوشه چشم نگاه کردن
leering U از گوشه چشم نگاه کردن
leers U از گوشه چشم نگاه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
corners U گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
corner U گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
cornering U گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
keek U باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
gloat U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
acute angle U گوشه تیز گوشه تند
eremitic U گوشه نشینانه گوشه گیر
look at me U بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
cloisters U صومعه گوشه نشینی کردن
cloister U صومعه گوشه نشینی کردن
t mitre the square U گوشه نودزینه را نیم کردن
miter U گوشه 09 درجه را نصف کردن
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
pull over <idiom> U متوقف کردن ماشین گوشه جاده
to copy U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to plagiarize U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to crib U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to have the pout U در گوشه ای نشستن و قهر کردن [اصطلاح مجازی]
to be in the pouts U در گوشه ای نشستن و قهر کردن [اصطلاح مجازی]
to look on with U نگاه کردن
regarded U نگاه کردن
regard U نگاه کردن
to look daggers U چپ چپ نگاه کردن
regards U نگاه کردن
to dwell on U نگاه کردن
eyeing U نگاه کردن
squints U چپ نگاه کردن
to set eyes on U نگاه کردن
squinted U چپ نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look. U چپ چپ نگاه کردن
eying U نگاه کردن
eyes U نگاه کردن
squint U چپ نگاه کردن
eye U نگاه کردن
dirty look <idiom> U چپ چپ نگاه کردن
leered U نگاه کج کردن
leering U نگاه کج کردن
to watch U نگاه کردن
stare U رک نگاه کردن
squinny U کج کج نگاه کردن
leer U نگاه کج کردن
leers U نگاه کج کردن
stares U رک نگاه کردن
see U نگاه کردن
stared U رک نگاه کردن
sees U نگاه کردن
ogles U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogled U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogling U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogle U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
glower U خیره نگاه کردن
gloating U خیره نگاه کردن
glowers U خیره نگاه کردن
glowering U خیره نگاه کردن
glowered U خیره نگاه کردن
peek U زیرچشمی نگاه کردن
gloated U خیره نگاه کردن
look U نگاه کردن نگریستن
to look forward U نگاه کردن انتظارداشتن
glares U خیره نگاه کردن
to look behind U پشت سر را نگاه کردن
to look a bout U بهر سو نگاه کردن
to have a look at something U بچیزی نگاه کردن
skews U منحرف کج نگاه کردن
gawked U احمقانه نگاه کردن
skewing U منحرف کج نگاه کردن
glared U خیره نگاه کردن
skew U منحرف کج نگاه کردن
to look down U با نگاه مطیع کردن
gaping U باشگفتی نگاه کردن
glare U خیره نگاه کردن
pries U فضولانه نگاه کردن
gloats U خیره نگاه کردن
gapes U خیره نگاه کردن
gawk U بی خیال نگاه کردن
gawking U احمقانه نگاه کردن
gape U خیره نگاه کردن
gape U باشگفتی نگاه کردن
goggling U چپ نگاه کردن گشتن
gawk U احمقانه نگاه کردن
gawked U بی خیال نگاه کردن
goggled U چپ نگاه کردن گشتن
goggle U چپ نگاه کردن گشتن
gawking U بی خیال نگاه کردن
squinny U زیرچشمی نگاه کردن
gawks U احمقانه نگاه کردن
gaped U باشگفتی نگاه کردن
pried U فضولانه نگاه کردن
glow U نگاه سوزان کردن
glowed U نگاه سوزان کردن
glows U نگاه سوزان کردن
peeked U زیرچشمی نگاه کردن
peeking U زیرچشمی نگاه کردن
gloat U خیره نگاه کردن
pry U بادقت نگاه کردن
peeks U زیرچشمی نگاه کردن
pry U فضولانه نگاه کردن
gaping U خیره نگاه کردن
pried U بادقت نگاه کردن
gaped U خیره نگاه کردن
gawks U بی خیال نگاه کردن
gazing U خیره نگاه کردن
to run through U نگاه اجمالی کردن در
looked U نگاه کردن نگریستن
keek U نگاه دزدانه کردن
to stael a look U دزدانه نگاه کردن
thumb one's nose <idiom> U با تنفر نگاه کردن
to look at somebody askance U به کسی چپ چپ نگاه کردن
gaze U خیره نگاه کردن
look up U نگاه کردن مراجعهای
gazing U بادقت نگاه کردن
gazed U خیره نگاه کردن
gorgonize U خیره نگاه کردن
gazed U بادقت نگاه کردن
looks U نگاه کردن نگریستن
gazes U خیره نگاه کردن
gazes U بادقت نگاه کردن
to look at each other U به یکدیگر نگاه کردن
stares U خیره نگاه کردن
gaze U بادقت نگاه کردن
stare U خیره نگاه کردن
stared U خیره نگاه کردن
to look through ones fingers U نگاه دزدانه کردن
peering U با دقت نگاه کردن
pries U بادقت نگاه کردن
gapes U باشگفتی نگاه کردن
look about U بهر سو نگاه کردن
peered U با دقت نگاه کردن
to make eyes at U عاشقانه نگاه کردن
peer U با دقت نگاه کردن
glim U نگاه اجمالی کردن
peeps U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
celebrating U نگاه داشتن تقدیس کردن
celebrates U نگاه داشتن تقدیس کردن
gazing U چشم دوختن زل زل نگاه کردن
gazes U چشم دوختن زل زل نگاه کردن
to d. into a book U نگاه مختصر بکتابی کردن
teleview U به برنامههای تلویزیونی نگاه کردن
gazed U چشم دوختن زل زل نگاه کردن
snoops U نگاه تجسس امیز کردن
snooped U نگاه تجسس امیز کردن
snoop U نگاه تجسس امیز کردن
to look one up and down U بالاوپایین کسیرا نگاه کردن
snooping U نگاه تجسس امیز کردن
languishes U باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
gaze U چشم دوختن زل زل نگاه کردن
keep tabs on <idiom> U نگاه کردن ،زیر نظرگرفتن
give someone a black look U با خشم به کسی نگاه کردن
languishing U باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
retaining U ابقاء کردن نگاه داشتن
gawp U مات و احمقانه نگاه کردن
glowered U اخم کردن نگاه خیره
gawping U مات و احمقانه نگاه کردن
glowering U اخم کردن نگاه خیره
retained U ابقاء کردن نگاه داشتن
glowers U اخم کردن نگاه خیره
retain U ابقاء کردن نگاه داشتن
oeillade U با کرشمه نگاه کردن غمزه
languish U باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
languished U باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
to look forward expectantly to the future U با انتظار به آینده نگاه کردن
glower U اخم کردن نگاه خیره
celebrate U نگاه داشتن تقدیس کردن
gawped U مات و احمقانه نگاه کردن
gawps U مات و احمقانه نگاه کردن
to drink in with ones eyes U بچشم خریداری نگاه کردن
retains U ابقاء کردن نگاه داشتن
peep U باچشم نیم باز نگاه کردن
glanced U نگاه مختصرکردن نظر اجمالی کردن
stare U از روی تعجب ویاترس نگاه کردن
glances U نگاه مختصرکردن نظر اجمالی کردن
to shut in U تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
filed U در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
file U در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
pretty to look at [to watch] U زیبا [خوشگل] برای نگاه کردن
to paint a rosy picture of something U امیدوارانه به چیزی [موضوعی] نگاه کردن
stares U از روی تعجب ویاترس نگاه کردن
stared U از روی تعجب ویاترس نگاه کردن
to make eyes at U به چشم خاطرخواهی یاخریداری نگاه کردن
peeped U باچشم نیم باز نگاه کردن
glance U نگاه مختصرکردن نظر اجمالی کردن
to watch the clock U [با بیحوصلگی] دائما به ساعت نگاه کردن
peeps U باچشم نیم باز نگاه کردن
to look at U نگاه کردن به [نگریستن به] [به نظر آمدن]
gange U باسیم نازک نگاه داری کردن
To look fondly at someone . U با نظر خریداری بکسی نگاه کردن
peeping U باچشم نیم باز نگاه کردن
to count U بشماره مردم یا سپاهی لشگر نگاه کردن
to look at somebody with contempt U به کسی با اهانت [تحقیر آمیز] نگاه کردن
window shop U به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
memorialize U برسم یادگار نگاه داشتن یاداوری کردن
read U 1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2-
reads U 1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2-
flash blindness U کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com